نمایشگاه کتاب
همیشه فکر می کردم اگر همه ی کتابها بعد از نمایشگاه به بازار بیاید چه لزومی دارد در این ازدحام
خودم را غرق کنم. دوستان می گفتند :بی ذوق بیا برویم هم فال است هم تماشا . آنهمه کتاب یکجا
کنار هم و آنهمه عاشقان کتاب و آن محل زیبا....نرفتم هیچ وقت . تا امسال که حب ذات غلبه کرد و
رفتم تا کتابم را در آن همه کتاب ببینم و خوشحال شوم از دیدن دستی که برای برداشتنش کشیده
می شود....باز هم باید بنالم .....بی نظم و شلوغ و غرفه های کوچک و مکان نامناسب و نبود جای
استراحت و نبود راهنمایان آشنا به کتاب و کوچک و کوچک وکوچک..... بگذریم.
آن چیزی که من دیدم بازار کتاب بود و هیچ نمایشی نداشت . چون نمایش نوعی عرضه ی زیبایی
هم در خود دارد و در آنجا من چیز زیبایی ندیدم . کاش سالهای دانشجویی یکبار هم شده می رفتم .
باز هم دیر رسیدی رفیق .
مهدی ربی